عقل زن کامل نیست!!
شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۱، ۰۳:۱۸ ب.ظ
مادر کودکش را شیر می دهد
و کودک از نور چشم مادر
خواندن و نوشتن می آموزد
وقتی کمی بزرگتر شد
کیف مادر را خالی می کند
تا بسته سیگاری بخرد
بر استخوان های لاغر
و کم خون مادر راه می رود
تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود
وقتی برای خودش مردی شد
پا روی پا می اندازد
و در یکی از کافه تریاهای روشنفکران
کنفرانس مطبوعاتی ترتیب می دهد و می گوید :
عقل زن کامل نیست ...
پ.ن.کسانیکه نمی خوانند تصور می کنند می دانند
اگر احساس می کنید این متن ارزش خوانده شدن دارد، لطفاً آنرا انتشار دهید
۱۲ نظر |
۱۵ مهر ۹۱ ، ۱۵:۱۸
نظرات (۱۲)
۲۸ آبان ۹۱ ، ۰۹:۳۹
افسانه
http://gtale.blogsky.com
افسانه http://gtale.blogsky.com
سلام
خیالت راحت ، دیگر اشکی نیست که به بالینت بریزد
و احساس را شکوفا کند ،
تنها بغضیست که فرو رفتنش حسرت در چشمانم می تازد .
خیالت راحت ، دیگر اشکی نیست که به بالینت بریزد
و احساس را شکوفا کند ،
تنها بغضیست که فرو رفتنش حسرت در چشمانم می تازد .
۲۸ آبان ۹۱ ، ۰۹:۳۶
ZiZoOo
http://shaloot.blogsky.com
ZiZoOo http://shaloot.blogsky.com
سلااااااااااااااااااام بر تک مسلم عزیز
عالی بود ...
یاد جمله ی شریعتی افتادم که در انتهای تمام بدبختی های زن ، از کودک میپرسند : نام پدر ؟
عالی بود ...
یاد جمله ی شریعتی افتادم که در انتهای تمام بدبختی های زن ، از کودک میپرسند : نام پدر ؟
۲۸ آبان ۹۱ ، ۰۹:۳۳
سیاوش پاکسرشت
http://mr.pakseresht.info
سیاوش پاکسرشت http://mr.pakseresht.info
یادم باشه نقل قول کنم این متنت رو توی وبلاگم :)
۲۸ آبان ۹۱ ، ۰۹:۳۲
افسانه
http://gtale.blogsky.com/
افسانه http://gtale.blogsky.com/
سلام
یادش به خیر کودکی
قهر میکردیم تا قیامت ......
و لحظه ای بعد قیامت می شد
یادش به خیر کودکی
قهر میکردیم تا قیامت ......
و لحظه ای بعد قیامت می شد
http://www.s_lonelygirl_18.blogsky.com